جدول جو
جدول جو

معنی مبذول افتادن - جستجوی لغت در جدول جو

مبذول افتادن
بخشیده شدن، پذیرفته شدن بخشیده شدن (در سخن از بزرگان باحترام استعمال شود) : فی الحمله مامول سلجوقیان قبول و مبذول افتد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گمان رفتن حمل شدن تعبیر شدن: ... که اگر وصف آن چنانچه راویان از دیده باز میگویند نوشته شود البته بر مبالغه و اغراق محمول افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبول افتادن
تصویر مقبول افتادن
پذیرفته شدن، مورد پسند واقع شدن خوشایند گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبول افتادن
تصویر قبول افتادن
پذیرفته شدن، مقبول واقع شدن، برای مثال صالح و طالح متاع خویش نمودند / تا چه قبول افتد و چه در نظر آید (حافظ - ۴۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبول افتادن
تصویر قبول افتادن
پذیرفته شدن (مصدرل) قبول آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبول افتادن
تصویر قبول افتادن
((~. اُ دَ))
مورد پسند واقع شدن
فرهنگ فارسی معین